سلام دوست جونا چه خبر تابستون خوش میگذره تا الآن که واسه من خیلی خوب بوده البته نه فوق العاده ولی تا دیروز خیلی خوب بوووووود...چهارشنبه با مامانم رفتیم تهران خونه ی خالم اینا جاتون خالی دخمل خاله ی گلمم اونجا بود خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دلم واسش تنگ شده بود خیلی جیمل شده تازه داره حرف زدن یاد میگیره هرکاری که میکنی تقلید میکنه هرجا می رفتم مثل یه اردک کوچولو دنبالم میومد دیگه بلده بگه مامان،بابا،داداش،وقتی صداش میکنی میگه:بده ه ه....(یعنی بله...)کلاغ پر میکنه،میگه خاله(آله)خلاصه خییلی دوست داشتنی شده...به من که خیلی خوش گذشت از هر لحاظ!!!...پسرخالمم کلی بزرگ شده تپل شده روز به روز تپل تر!!!...من عاشق بچه ها هستم به خصوص بچه های تپل...

امسال داداشم برنامه ریزی کرده که به سرپرستی اون بریم رشت میگه دوستاش میگن که جایه خیلی  قشنگیه میگه تمام مسیر از کنار دریا عبور میکنی اونجا هم نمیدونم کاخ یکی از پادشاه ها هست که خیلی قشنگه مجتمع خرید بزرگی هم داره منم که عاشق خرید...همین واسم کافیه!!!با کلی چیز دیگه...

آخه ما نمی خواستیم بریم رشت میخواستیم بریم تبریز ولی قراره داداشم از طرف دانشگاه بره....(منم میخوام باهاش برم....)

راستی اینجا کسی کنکوری نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....

امید وارم هرکی کنکوری بوده موفق بوده باشه...

اینم عکس دخمل خاله ی گلمه و در کاشان گرفته شده البته متعلق به چهار پنج ماه پیش این دفعه انقدر مشغول بودم که ازش عکس نگرفتم!!!

راستی نظر یادتون نره..

دوستون دارم

بای بای


زیاد علمی شدن نتیجش الآن منه...

سلام چه خبرا؟

میگما امروز شدیدا رفتم تو فکر مثلث برمودا واقعا چرا؟؟؟

خب چرا همه رو نابود نمیکنه و یه عده ی خاصی رو ناپدید میکنه؟!!!(با بعضیا حال نمیکنه؟!...)

چرا حتی یه نشونی کوچیک از جسد یا حتی بنزین هواپیما ها یا کشتیا باقی نمی مونه؟

خیلی وحشتناکه ها؟چه جوری یه عده حاضرن برن از اونجا دیدن کنن؟

بگذریم من امروز زیادی علمی شدم!!!

نگاه کنین قیافشو...

یعنی فقط من ترسو هستم؟!!

بی خیال بابا تابستون خوش میگذره؟راستی دث و مریم بالاخره بعد از ده قرن که فیلمام توی کولدیسکم کپک زدن بعد تار عنکبوت روشون خونه ساخت بنی و جون رو دیدم...

محشر بود نازی ی ی ی...

خب دیگه بای بای...

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آرم باشین فقط با آرامش بخونید!!!

سلام دوستان نمیدونم چم شده حالم خوش نیس میییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییدونید بی خیال فقط این حس رو میتونم به یه عده بگم من...

ادامه نوشته

زنگ تفریح..

یه چندتا عکس خنده دار گذاشتم بخندید شاد بشیم

من چقدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددر خوبم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بدون شرح!!!!




زمان ما که بود شانس نداشتیم که ... (حالا انگار زمان ما عهد بوق بوده...) 



                                            


امتحان تو خیابون این یکی رو دیگه ندیده بودم!!!                                     

دلم میخواد...

oOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOo

بالاخره تموووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم

                                      شد

 تبریک به همه ی محصلان عزیز جان که بالاخره وارد این ماه توپ شدن و دیگر وظیفه ای جز خوردن،خوابیدن،فیلم دیدن،بیرون رفتن،اینترنت رفتن و آپ کردن و...،کتاب خوندن(غیر درسی)،و از همه مهم تر مسافرت رفتن ندارن...

تبریک تبریک تبریک...

من خیییییییییییییییلی خستم دلم خیلی چیزی میخواد دلم میخواد ثمین قلمبه رو ببینه(دخمل خالمو میگم)،دلم میخواد بره مسافرت بره شمال بعد پابرهنه رو ماسه های کنار دریا بایسته و موج آب همینطور به پاهام بخوره و وقتی که چشمام اون دور دورا رو نگاه میکنه احساس کنه داره پرواز میکنه و حرکت میکنه...

دلم خیلی چیزا میخواد دلم میخواد تو ماشین بشینم و توی راه بارون شدید بیاد خیلی حال میده الآن میگید تو ذل تابستون کجا بارون میباره ولی به خدا میباره یه سال بارید...

دلم میخواست میرفتم آذربایجان و مراسم یوروویژن رو میدیدم...کاش میشد خودمم بخونم...

دلم میخواد آدمای جدیدی ببینم از همه جای دنیا...

دلم میخواست یه سر میرفتم پیش جورج کلونی سلامی عرض میکردم...

دلم میخواست یه سر میرفتم اسکار..

دلم میخواد برم رو پشت بوم خونه و تمام شب به آسمون و ستاره ها نگاه کنم...

دلم میخواست برم فضا...(اون فضا نه اون فضا!!!فضایی که توش ماه و ستارس..)

دلم میخواد دوباره همه ی آهنگای مورد علاقمو انقدر بگوشم تا دیوونه بشم..

دلم میخواست ساعت برنارد رو داشتم...

.

.

.

دلم میخواد دیگه برم...

من رفتم بای بای!!!!!!!!!!!!!!!!!

.!.!.!.!.!.!.!

سلام به هم وطنان جان هموطنان پیشانی بلند،روی سپید...چطورییییییییییییین؟!دقت کردم هیچ وقت توی شروع آپام متنوع عمل نمیکنم(عجب جمله ای)...بعد اومدم متنوعش کنم این شد!!!(چی شددددد)

به یه چیزی هم دقت کردم آهنگ وبم چقدر به روحیه و مطالبم میخوره...(این عیب رو فقط؛دقت کنیداین عیب رو فقط خودم میتونم از خودم بگیرم)اونم عیب نیست.آدم؛دقت کنید آدم هر وقت آهنگای چاووشی رو میگوشه اگه شاد باشه با غمگینترین آهنگشم حال میکنه اگرم غمگین باشه باهاش گریه میکنه حالا این جوری که من گفتم اگه کسی می خواد انتقادی بکنه اگه جرئت داره انتقاد کنه مسئله ای نیست....)شوخی کردمااااا ناراحت نشید گوگولی مگولیا...

کلا به اینم دقت کردم که چرا من همش تو امتحانای ترم 2 بیشتر میام وب؟

دلیلش رو فهمیدم چون معلما و تصمیم گیرنده ها من نمیییییییییییییییدونم با چه انگیزه ای واسه امتحان زبان انگلیسی چهار روز وقت میزارن واسه امتحان ادبیات 1روز!!!!!!!!

هه الآن به اینم دقت کردم که چرا ما با زمان زبان انگلیسی مشکل نداریم ولی با زمان ادبیات که زبان خودمونه همون پارسی مشکل داریم؟!

دلیلش اینه که زبان انگلیسی چرت و پرته وهر جانداری کلاس زبان میره ولی ادبیات زیاده مقدارش و همچون ....باید اسم (شاعر های) شاعرها رو باید حفظ کنی در زندگی به اینا نیاز داری مثلا اگه ندونی گلستان متعلق به کیه بزرگ بشی نمیتونی قرمه سبزی درست کنی دقت داشتی؟!!...بله دیگه همینه...یا مثلا بچتون انگل جامعه میشه...

خب دیگه چی بگم فرزندان غیورم...

بیاید اینورا نظر بدین مث بعضیااااااااااااااا که اسم نمیبرم نیاین آپ گران بهای من رو عجبم گرانبها  بخونید برین یکم این انگشتان مبارک رو نرمش بدین بذارید روی کیبرد و باهاشون پروانه بزنید

بله...

به یک چیز دیگم توجه کردم من همیشه افتضاح ترین موضوع هارو واسه ی آپم انتخاب میکنم...

خب این منم دیگه..چه میشه کرد..

میدونم آپم مزخرف بود اصلا خواستم آپو پاک کنم ولی خب حوصلم سر رفته هچی هم ندارم بگم اگرم حرف نزنم می میرم!!!

راستی باکلی خوشحالی dark shadowرو دانلود کردم اونم با کیفیت روی پرده چون جز این کیفیت هنوز چیزی نیومده ولی تا پخش کردم فقط یکمه اولش بود...من چققققققققققققققققققققدر بد شانسم...

خب دیگه خود فظ...




چمییییییییییییییدونم!!!!

سیلا چطورین چه خبر خلاصه ی خبرای من این که داداشم اومد خوشحال شدم رفت ناراحت شدم

قراره یه اتفاقای خیییییییییلی خوبی بیفته البته اگه دث انقدر موهای من رو سفید خودمو پیر اعصابمو مث گاو و... نکنه!!!

دیگه این که امروز رانندگی کردم خوش گذشت خندم گرفته بود از خودم که یه دختر 15.16 ساله پشت ماشین نشسته درحالی که فک کنم بقیه فقط سرمو از بیرون میدیدن!!!!!ولی باحال بود تعلیم رانندگی ها و بقیه که رد می شدن و تعلیم می دیدن پیش مربی نه پیش بابا مث من!!!چون اگه من برم پیش اونا فک کنم پرتم کنن اون طرف!!!خلاصه هرکی رد میشد انگار دراکولا که نه شهاب سنگ دیده!!!حال می داد خلاصه خوش گذشت نود بار دور زدم دنده عقب رفتم عین ندید بدیدا!!!!میدونم ولی خب اولین بارمه.....

دیگه این که مدرسه از یکشنبه ی هفته ای که بیاد مثل اینکه تق و لقه...ولی مثل اینکه هاااا...

دیگه امتحانا رو بدیم و تابستون و...

خلاصه دیگه همین ببخشید من باس برم شام کوفتم کنم

فعلا

دوگانگی...!!!

سلااااااااااااااام چه خفرا؟

من خوب نیستم نمیدونم خوشحالم یا نه کلا من این چند وقت دچار انواع دوگانگی ها هستم مث دوگانگی شخصیتی.حسی.اعصابی....!!!!!!

جدیدا همیشه حوصلم سر رفته هرجا میرم هرکاری میکنم مث بچگیام حال نمیکنم الآن اگه داداشم بود میگف همچین میگه بچگیام انگار صد سالشه ولی باور کنید راست میگم اصلا آره هنوز بچم ولی بچگی تریامو دوست دارم چون همش خوش بودم و در حال فوران آخه من حتی تا پارسال مث یه کوه بودم که همیشه داشت با تماااااااااااااااام قدرت فوران میکرد دود و خاکستر و مواد مذابش تمام فضای استدیو رو پر میکرد!!!

اما یهو پکیدم..

ساکت ساکت نشدم چون فطرتم ی آدم شیطون و شلوغه و علاوه بر این هنوز امید دارم واسه همین گه گداری از لبه آتش فشانم یه تف میندازم بیرون دلم نگیره ولی نه مث قدیم!!!!!!!

پیر شدیم رف...............

ولی در کل حالم بده دث و ساره و فائزه ی خونم تمومیده گرچه روم نمیشه تو صورتشون نگاه کنم...

آخه ما اخیرا رفته بودیم شیراز از طرف مدرسه مریما ی نامرد بوووووووووووووووووووق نیومدن بگذریم ولی من سوغاتی هیچی نیووردم به خدا واسه خودمم هیچی نگرفتم چون مارو صبح زود برددنمون یه پاساژ که تنها مازه ای که توش باز بود یه بدل فروشی بود و بادکنک فروشی!!!که من یه انگشتر واسه خودم پسندیدم  ولی مینا و مهسای واقعا بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق نذاشتن بخرم...

خیلی بوق بودن من هنوز خواب انگشتره رو میبینم همچین  تهفه ای هم نبودا ولی چون نذاشتن بخرم عقده ای شدم بعدم که بچه ها گفت ببرینمون یه جا دیگه جاتون اصلا خالی نباشه بردنمون یه جایی از اولش تا تهش لباس مردونه بود  از زیر شلواری تا زیرپوش مردونه ها هست سفید و آبیش هست آدم میبینه دچار تهوع میشه...

خاصه التماس در التماس خانوم ما این جارو نمخوایم ببرینمون جا قبلی...

خلاصه قرار شد نارنجستان نریم استراحتم نکنیم که بریم همون پاساژه که نفهمیدیم چی شد یه دیدیم وسط یه بازاریم که اگه چشمامون رو میبستیم تمامشو میدوییدیم سنگین تر بودیم...انقدررررررر چیزاش دهاتی بود که حد نداشت که هرکی از من واسه خریدن چیزی نظر خواهی میکرد و من میگفتم نه که فروشنده هاش میخواستن با پشت دست بیان تو صورتم...

جاتون خالی یه جا مینا ازم هی میپرسید این خوبه اون خوبه؟منم همه رو میگفتم نه فروشنده هم از این بی اعصابا یهو یکی گفت این خوبه یارو طرف من شد گف با صدای کلفت از ای بپرس میگه نه...

ما هم کاشونی دست مینا رو گرفتیم گفتیم بریم این یارو الانه که منو بزنه...

خلاصه به جون خودم همه چیزاشون مزخرف بود من یکی تنها چیزی که خریدم و البته بقیه ی بیشتر بچه هیچی به جز عرق بهار نارنج و مرباش و شکوفش که فقط من گرفتم نگرفتیم...

منو ببخشید لفطا قیافمم شطرنجی کنید...

ولی خدا وکیلی عجب شهری دارنااااااااا

شهرشون بو میده!!!!!!!!!

تمامش بوی بهارنارنج میومد انقدر بوی خوبی بود اگه برید کف میکنید البته تو اردیبهشت و فروردین اینا

من عاشق تخت جمشیدم شدم تازه یه چند تا کلمه به زبون ایران باستان یاد گرفتم انقد باحاله...

جاتون خالی خیییییییییییییییییییییییلییییییییییییی شهر قشنگیه

فقط حیف که...

این رو فقط به دوستام به صورت حضوری میگم

خب فعلا بای تا های

سلااااااااااااااام چه خفرا؟

من خوب نیستم نمیدونم خوشحالم یا نه کلا من این چند وقت دچار انواع دوگانگی ها هستم مث دوگانگی شخصیتی.حسی.اعصابی....!!!!!!

جدیدا همیشه حوصلم سر رفته هرجا میرم هرکاری میکنم مث بچگیام حال نمیکنم الآن اگه داداشم بود میگف همچین میگه بچگیام انگار صد سالشه ولی باور کنید راست میگم اصلا آره هنوز بچم ولی بچگی تریامو دوست دارم چون همش خوش بودم و در حال فوران آخه من حتی تا پارسال مث یه کوه بودم که همیشه داشت با تماااااااااااااااام قدرت فوران میکرد دود و خاکستر و مواد مذابش تمام فضای استدیو رو پر میکرد!!!

اما یهو پکیدم..

ساکت ساکت نشدم چون فطرتم ی آدم شیطون و شلوغه و علاوه بر این هنوز امید دارم واسه همین گه گداری از لبه آتش فشانم یه تف میندازم بیرون دلم نگیره ولی نه مث قدیم!!!!!!!

پیر شدیم رف...............

ولی در کل حالم بده دث و ساره و فائزه ی خونم تمومیده گرچه روم نمیشه تو صورتشون نگاه کنم...

آخه ما اخیرا رفته بودیم شیراز از طرف مدرسه مریما ی نامرد بوووووووووووووووووووق نیومدن بگذریم ولی من سوغاتی هیچی نیووردم به خدا واسه خودمم هیچی نگرفتم چون مارو صبح زود برددنمون یه پاساژ که تنها مازه ای که توش باز بود یه بدل فروشی بود و بادکنک فروشی!!!که من یه انگشتر واسه خودم پسندیدم  ولی مینا و مهسای واقعا بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق نذاشتن بخرم...

خیلی بوق بودن من هنوز خواب انگشتره رو میبینم همچین  تهفه ای هم نبودا ولی چون نذاشتن بخرم عقده ای شدم بعدم که بچه ها گفت ببرینمون یه جا دیگه جاتون اصلا خالی نباشه بردنمون یه جایی از اولش تا تهش لباس مردونه بود  از زیر شلواری تا زیرپوش مردونه ها هست سفید و آبیش هست آدم میبینه دچار تهوع میشه...

خاصه التماس در التماس خانوم ما این جارو نمخوایم ببرینمون جا قبلی...

خلاصه قرار شد نارنجستان نریم استراحتم نکنیم که بریم همون پاساژه که نفهمیدیم چی شد یه دیدیم وسط یه بازاریم که اگه چشمامون رو میبستیم تمامشو میدوییدیم سنگین تر بودیم...انقدررررررر چیزاش دهاتی بود که حد نداشت که هرکی از من واسه خریدن چیزی نظر خواهی میکرد و من میگفتم نه که فروشنده هاش میخواستن با پشت دست بیان تو صورتم...

جاتون خالی یه جا مینا ازم هی میپرسید این خوبه اون خوبه؟منم همه رو میگفتم نه فروشنده هم از این بی اعصابا یهو یکی گفت این خوبه یارو طرف من شد گف با صدای کلفت از ای بپرس میگه نه...

ما هم کاشونی دست مینا رو گرفتیم گفتیم بریم این یارو الانه که منو بزنه...

خلاصه به جون خودم همه چیزاشون مزخرف بود من یکی تنها چیزی که خریدم و البته بقیه ی بیشتر بچه هیچی به جز عرق بهار نارنج و مرباش و شکوفش که فقط من گرفتم نگرفتیم...

منو ببخشید لفطا قیافمم شطرنجی کنید...

ولی خدا وکیلی عجب شهری دارنااااااااا

شهرشون بو میده!!!!!!!!!

تمامش بوی بهارنارنج میومد انقدر بوی خوبی بود اگه برید کف میکنید البته تو اردیبهشت و فروردین اینا

من عاشق تخت جمشیدم شدم تازه یه چند تا کلمه به زبون ایران باستان یاد گرفتم انقد باحاله...

جاتون خالی خیییییییییییییییییییییییلییییییییییییی شهر قشنگیه

فقط حیف که...

این رو فقط به دوستام به صورت حضوری میگم

خب فعلا بای تا های

حالم بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!! احوالم بده!!!!!!!!!!

حالم بده میخوام بمیرم هنوز هیچکاری واسه مدرسه نکردم تکلیفامو ننوشتم احساس میکنم دارم دیوونه میشم مملوء از انرژی منفیم چقدر وحشتناکه تموم شدن تعطیلیا حداقل واسه من.......

همه خاله هام و دخترخاله هام رفتن من مانده ام تنهای تنها....

هییییییییییییی روزگار مرده شورتو ببرن که نمیذاری همیشه آدم خوش باشه یا همش بریم مدرسه یا یه تعطیلی آبدارتر از عید بذارن بابا من عجب رویی دارم میدونم ولی دارم دیگه چه میشه کرد اعصابم خووووووووووووورده چرت و پرت میگم بابا یکی به داد من برسه چرا من اینجوری شدم؟!گناه دارم به خدا تا پارسال همش سرخوش بودم حداقل خییییییییییییییییییلی کمتر امسال از تموم شدن تعطلیا ناراحت بودم ولی امسال جدایی از دوستام هزار سال پیرم کرده موهامم سفید شده!!.............

من دث میخوام ساره میخوام فائزه میخوام  من پارسالو میخواااااااااااااااااااااااااااااااام...

خب پارسال که واقعا سال کثیف و بیشعور و بی رحمی بود ولی غلط کردم حداقل امسال سال خوبی باشه خدا لطفاااااا...

ایشالله...

امسال خدا بهمون رحم کنه!!!!!!!!!من به خدا دیگه طاقت ندارم

کاش امسال واسه همه سال خوبی باشه...

این دو سه ماهم مث برق بگذره تابستون برسه یکم دیگه بخوریم بخوابیم بگردیم خوش باشیم اون دو سه ماهم مث یه قرن دیر بگذره که همه باش حال کنن کاش میشد من یه لحظه میرفتم تو شهر کارتون بارش کوفته قلقلی ها یا بین گلهای تو کارتونه هورتون غلت میزدم یا شایدم توی گله پیش بچه های اون رئیس جمهوره میدوییدم اینور اونور.....

آخ کاش میشد یه جایی بود پر از گلهای تو کارتون هورتن همه صورتی بعد من و همه ی دوستامو خونواده هاشون توش بودیم بعد همه مامانامون باهم بودن غذا میپختن باباهامون میرفتن میگشتن هیزم جمع میکردن بعد من و دث و مریم خ و م و ساره وفائزه میرفتیم هی چیزی کشف میکردیم بعد یه جا دور تر از خونواده هامون چادرم زده بودیم بعد یهو من و دث و مریم خ وم وساره و فائزه مث عصر یخبندان از یه جای جدید و سرسبز پر از درختای بلند که از بین شاخه هاشون پرتوهای نور پیداس رو میدیدیم یکم که جلوتر میرفتیم به یه کوه خییییییییییییییییلی بلند میرسیدیم که از بالاش یه آبشار بلند سرازیره و بینش برگای سبز و کوچولو کوچولوی خیس خورده و بوی آب و خاکه نمناک قطره های ریز ریز آب آبشار که به زمین میخوره و بعد به صورتامون میپاشه توجهمون رو جلب کنه بعد من و دث و مریم خ و ساره مث دیوونه ها بریم از زیر آب آبشار رد بشیم و خیس آب بشیم ولی مریم نیاد چون کثیف مییییییییییییشه...!!!!!!!!!فائزم اون دور وایسا هی بگه زشته زشته یهو بگه آهای خانوم این اومد خانوم اون اومد و...بعد خودشم جوگیر بشه و به جمع ما بپیونده بعد بریم کف زمین روی گلا و خاکا دراز بکشیم بعد مریم م هی لچر لچر کنه ماها بهش بخندیم بعد برگردیم طرفه چادرامون یهو مامانامون ببیننمون دعوامون کنن بگن چی کار میکردید خیس آبید سرما میخورید سده میکنید گلودرد میکنید بعد ماها همه بخندیم و باهم بگیم میمیریم بعد اونا بپرن لباس خشک واسمون بیارن بعد ما بپوشیم بریم یکم سوئینی و گیلبرت و سخنرانی پادشاه و...ببینیم بعد بیایم شام بخوریم مث شرک و فیونا که تو جنگل بودن شام که خوردیم من و مریم م بریم مامان باباهامون رو بوس کنیم و بقیه بهمون بگن بچه ننه بعد من بگم خب اگه بچه ننمون نباشیم بچه کی باشیم؟؟!!و من و دث و مریم خ وم بریم یه لگت به داداشامون بزنیم ساره قوربون داداشش بره فائزم بگه واااااااااااااا بعد بریم یه فرش بیرون چادر بندازیم روش  بخوابیم در حالی که یه لاهاف گنده روی همه پهنه و ماهمش داریم از روی هم میکشیم و میخندیم و ستاره هارو بهم نشون میدیم تا...خوابمون میبره و خواب میبینیم عیده و سه روز بیشتر تا تموم شدن تعطیلیا نمونده دریغ از این که خواب داره واقعیتو میبینه و میگه ببند بند و بساط خیالاتتو گمشو درس و مشقتو بنویس...

و تو میگی هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

ومیری میخوابی تا فردا...

فعلا...

ببخشید یهو فوران کردم!!!!!!!!!!

عیدتون مبارک

سلام خوبین چطورین؟؟؟عید رو به همه ی دوستای فوق العادم تبریک میگم مرسی از اونای که به یادم بودین و با نظراتتون خوشحالم کردید بچه ها من امروز دچار خود درگیری شدم میشه یه سوال ازتون بکنم؟!

ازتون میخوام 10 تا از ویژگی های من رو بگید اونایی که من رو میشناسن و اونایی که نمیشناسنم با توجه به آپام

لطفا لطفا همش ویژگی خوب نگید بدیامم بگید همشم نگید دختر شادی هستی خوشحالی...

خب اولیش رو خودم بگم هنوز هیچی نگفته به قول معروف جبهه گرفتم ولی نه بی شوخی به نظرتون

من چه جور آدمی هستم؟!

1.؟

2.؟

3.؟

4.؟

5.؟

6.؟

7.؟

8.؟

9.؟

10.؟

مرسی فعلا بای بای

عیدتون.............هنوز نرسیده وایسا ببینم

سلام چطوریییییییییییییییییییییید چه عجب من یه سری زدم نه؟؟؟!!!!!!!!!ما یکشنبه تعطیل شدیم داداشمم دیشب ساعت 1 رسیده کاشون آخی انقد دلم واسش تنگیده بود دث که چهارتا چشم در آورد من یه کلمه گفتم آخجون داداشم فردا میاد ببین روزگار با آدم چی کار میکنه نه به شیطونیا و اذیتا و دعواهایی که میکردیم نه به حالا!!!!!!!!اولا پیشاپیش عید رو تبریک میگم وبه دوستانی که توسط امتحانات معلمان یعنی بعضی از معلمان......محاصره شدن تسلیت عرض میکنم البته بعد عیدا...

خدایی من نمیدونم چه جوری دلشون میاد آخه مگه خودشون یاد جوونیاشون نمیفتن؟!یاده روزایی که خاله ها و بچه هاشون میان و همش پیش اونان تو این مدت حالا یهو تحت تاثیر امواجی که یهویی میان از مخت رد میشن وبهت میگن وااااااااای50تاسوال ادبیات(داشته باش چیزی از این مهم تر نبود!!!!!!)و ده دوازده تا فیزیک و چهل پنجاه تا ریاضی ویه صفحه زبان فارسی و(واسه من که امسال اینجوریه)کی میخوای بحلی؟؟؟!!!!!!!اینجوریه که واسه یه لحظه تمام عید زهرمارت میشه تا یک ربع الی بیست دقیقه یا حتی یک روز این حالت استرس رو داری در حالی که اصلا حس درسش نیس تا مدتی برج زهرماری...

خدایا آخه یکم انصاااااااااااااااااااااااااف مهربونی!!!

تازه امسال که خوبه چون 50تا ادبیاته که فعلا حله من واقعا در عجبم چییییییییییییییجوری زبان برگه مرگه ای چیزی نداده خدایی ها...انقد این زبان انگلیسی دبیرش ماشاالله خوبه امکان نداره روزی برسه که چیزی نگه بیچاره یکی از بچه های کلاس بهش میگفت خانوم عید میخوایم بیایم خونتون میترسیم گف چرا؟دوستم گف آخه میترسیم به جای عیدی بهمون برگه بدی...!!!!!!!میدونین جواب چی داد؟!گف تازه اگه دیر بیای پانیشمنت هم میگیری!!!!!!!!

وای خدایا خدایا بابا پانیشمنت بابا....از رو هم که نمیره قربونش برم اینجا جاسوس ماسوسی چیزی نباشه من دو ذقیقه درددل میکنم بره لو بده...آخه من هنوز تحت تاثیر پارسال و خانوم ح.د و...اینا هستم

آخ چونم پنج شنبه جمعه دخمل خاله ی خپلم میاد دلم واسش یه ذره شده کپل منه باید ببینینش یک سالشه انقدر کپلیهههههههه که حد نداره تازه دندونم در آورده داداسم میگه و...

شماها چه خبر من که هرچی گفتم غر زدم اصولا من در این مواقع کارم همینه ولی بعدش حله دلم خیلی واسه دث اینا و ساره و فائزه تنگیده شاید یعنی احتمال99/5درصد این پنج شنبه بریم سینما ببینمشون خوشحالمممممممممممممممممممممممممممممممممم...

چقد حرف زدم حالم از خودم به هم خورد اه اه چقد بی مزه چندش...لووووووووووووس

با عرض معذرت هنگیدم راستی دیشب یه اتفاقی رخ داد خییییلی حال داد در حال حاضر اگه دهنا قرص باشه فقط مریم م میدونه و دث اگه نباشه الآن مریم خ ساره سپیده فاطمه م و....میدونن خدا هم میدونه!!!!

خب گردنم درد گرف انگشتامم خسته شدن دیگه بسه نظر یادتون نره کاری باری

باییییییییییییییییییییی

تبریک

سلام خوبین؟خوبم باز چه خبر؟من خوبم امتحانامم تمومیدن هیچ حرفی ندارم بیخودی آپیدم پنج شیش تا فیلم دارم که نه حال و نه وقت دیدنشون رو دارم چه کنم؟؟؟؟؟؟

چرا راستی دوباره جانی ای شدم....یعنی دوباره جانی ای شدیم فقط من نمیفهمم که چرا این جانی جون یه کلمه میخواد بگه انقد زووور میزنه یه yes یا noمیخواد بگه کلی زور میزنه مثلا تو همین جشن واره Golden globe

میخواد بگه no میگه:اعاعاعاعاعاعاعاعااعاعاعاعععع ااا اااعععع NO!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدایییییییییییییییییش چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

ولی با این حال هیچکی حق نداره بهش توهین کنه یا چیزی بگه جز من و دث و مریم خ تازه توهین نه دوستانه شوخی کنیم

راستی نمیدونم تو پست قبلیم گفتم یا نه فهمیدید که اصغرفرهادی برنده جایزه جشنواره گلدن شد؟؟؟

اگه تو پست قبلب نگفتم که فک کنم نگفتم اون قبل جشنواره گلدنه تبریک میگم جایزه ی بهترین فیلم خارجی شد جایزه رو از دست مدونا که خوانندس میگیره....

هااااااااااااام آفرین به به

ایشالا... جایزه ی اسکار رو هم برنده شه...

تلاش کردم آپلود کنم واسون گلدن رو ولی چون روی کامپیوترمون به علت وجود ویروس!Hide شده نمیشه اگه خواستید ایشالا... دیگه بعدا

خب کاری باری

بااااااااااااااااااااااااااااای

کلی حرف از مهر تا دی....

سلام خوبید چه خبر؟

خیییییییییییییییییلی وخ بود سر نزده بودم دلم واسه همتون تنگیده...

مرسی از نظرایی که واسم گذاشتید ولی ازم ناامید نشید بعد صدقرنم بیام بالاخره که میام!!!!!!خب بگید چه خبر من که پر از خبرم هم خبر بد هم خوب پس شروع میکنم از وقتی که رفتم تا حالا:

.مهر شد اولش خیلی سخت هرشب پر گریه. ولی کم کم عادی شد چون همیشه با دوستام بیرون مدرسه در ارتباطم زنگم نزنم به همه از اون یکی خبر اون یکی رو میگیرم!!(خودمم نفهمیدم چی شد!!!)

.گذشت گذشت گذشت کم کم داشت زندگی شیرین می شد چون ما ها تا قبل امتحان تر میشه گفت تقریبا هر هفته خونه هم بودیم یا سینما.

.تجربم بیشتر شد فیلمای بیشتری دیدم از جمله جانیییی

.بعد کم کم داشت امتحانای ترم 1 شروع می شد

.بعد اتفاق خیلی خیلی بدی افتاد آخه مادر بزرگم فوت کرد خلاصه تا ....گریه و....

.اوضاع داشت خوب می شد که با فوت مادربزرگم دوباره من دیوونه شدم

.بالاخره تا امروز گذشت

.امروز امتحان شیمیه کثیف آشغاله بیییییییییییییییییب داشتم

.پس فردا هم امتحان مطالعات مهم نیس غول امتحانا یعنی ریاضی و فیزیک و شیمی رو رد کردم پس غمم نباشه

.دخمل خالم 1 دی 1سالش سد الخی چه من فداس بسم ایسون جیمل منن نمیدونید چه عجب تپله باحالیه هرکی ببینتش عاسقس میسه....(این زبان به مترجم احتیاج داره مترجمشم ساره هس!!!)بای بای ساره دلم واست تنگیده

.پنج شنبه میاد خوشحالم..

.بعد دیگههههههههههههههههههههههههههههههههههه

.آهان ریو دیدم خیلی خوشمل بود میدونییییییید جسی آیزنبرگ خیلی باحاله خیلی باحال و تند حرف میزنه...

.بعد کی عید میشه؟کی تابستونه بسه دیگه خیلی درس خوندیم نه؟؟؟؟؟؟؟؟

.بعد آهان راستیییییییییییی 24 دی تول من چهلم مادر بزرگمه و اربعین...

.بعد دیگه خبر ندارم باید برم بمیرم تازه باید بیام بهتون بگم بیاید وبم حال ندارم بیاین دیگههههههههههه ای خدااااا خوهش میکنم

.راستی جاسوس آمریکا رو الآن فهمیدم اعدام میخوان کنن نههههههههه گناه داره نداره؟؟؟ببخشنش قول میده دیگه از این غلتا نکنه گناه داره بیچاره....

.راستی دث جونی فائزه جونی ساره جونی دلم واستون تنگیده بابای باییییییییی

بقیه ی حضار هم بای باااااااااااااااااااای

دوستون دارم

نظر یادتون نره ه ه ه ه


برای فهم این پست پست قبلی رو حتما باید بخونید....

                                                         ببخشید



سلام خوبین؟ منم خوبم ای بد نیستم...مرسی از همه ی دوستام که باهام هم دردی کردن اما یه مشکل بزرگ به وجود اومد که نذاشت من نیام و آپ نکنم اونم این بود:

بچه ها من برای آپ قبلیم نخواستم کسی رو محکوم کنم و ازش بازجویی کنم پس سر اینکه کی به ما میگه تیزهوشانیا عذرخواهی نکنید...

دوما من که گفتم بودن یا نبودن مریما توی مدرسمون تفاوتی نداره منظورم این نیست که آدم نیستن من غلط بکنم این حرف رو بزنم هر کسی شعور داره و من فک نمیکنم انقدر پست و بی وجدان باشم...

من منظورم از این حرف این بود که همه میگن خوش به حال من که مریما رو دارم و...آره خوش به حالم خدارو شکر اما خواستم بگم آره این دوتا دوست با من هستن اما کلاساشون با من فرق داره و من توی کلاس اونا نیستم و زنگ تفریحامونم متفاوته یعنی ما اصلا با هم نیستیم مگر شاید بعضی روزا که زنگامون با هم یه جور بشه...منظور من ای نیست که اونا واسه من بی ارزش هستن

من اینو نمی خواستم بگم ولی بازم اگه اشتباهی کردم ببخشید من منظوری نداشتم

فقط دلم پر بود نمیخواستم هرکسی بگه که من وضعیتم از این بهتره اون بهتره این بدتره و....

خواستم بگم همه ی ما به طریقی داریم اذیت میشیم و همون خدایی که این رو مصلحت دونست من ازش میخوام پس خودش آروممون کنه

فقط همین

در هر حال فردا آخرین روزیه که تا لنگ ظهر میتونیم بخوابیم بعد باید مهری رو که برای هممون تلخه رو آغاز کنیم و زجرشو بکشیم...

بعد من دلم واسه همه تنگ میشه اما میدونم ما تو سال همو میبینیم گرچه هرروز نیس و این سخته اما حقیقت اینه و حقیقتی که ای کاش نبود تلخه....

و همتون جزو دوستای منید یعنی هممون دوستای همیم یعنی من و میرم م و خ جونم و دث جونم و فایضح جونم و ساره جونم من همتون رو دوست دارم

پس فردا رو هم تسلیت میگم...............

امیدوارم امشب خووووووووووووووب بخوابید و کابوس دبیرستان و زندان و ...!!!!!!!!نبینید

بای بای

دلم گرفته...

سلام برعکس همیشه که خیلی پرشور و نشاط بودم این روزا دلم گرفته دلم گرفته از این که نمیتونم با کسی درد دل کنم و بگم چی تو دلمه جز مامانم...واقعا خیلی دوسش دارم اون بهترین مادر و بهترین دوست برای منه اما به دوستای دیگمم احتیاج دارم دلم گرفته دلم گرفته بود که نمیومدم واسه آپ کردن دلم گرفته از این تکرار واژه ها جمله ها...متنفرم یعنی متنفر شدم از مهر از مدرسه و از هرچیز دیگه ای که منو به یاد مدرسه میندازه دلم گرفته از این که محکومم.محکومم به قبولی تو دبیرستانی که ای کاش هییییییییییچ وقت قبول نمیشدم...نمیدونم چه جوری بگم چون میخوام واسه ی همین محکومیتم بگم ولی میگم چون خیلی دلم پره دیگه برام مهم نیس که حتی کسی به شوخی هم بهم بگه فهمیدم...این روزا هر وخ میخوام از ناراحتیم از عذابی که واسه جداییم از دوستام با کسی صحبت کنم حتی آره گفتناشونم واسم وحشتناکه حتی تاییداشون دلم گرفته چون هیچکس نمیفهمه که چقققققققققققققققققققققققققققققققدر داغونم که یکی از بهترین دوستام بهمون میگه تیزهوشانیا....نمیدونم اون میفهمه که این حرفش از هزارتا فهشی که بهمون میده بدتره یا نه اما بدونه که من اشک و گریم واسه خانوادمه خستم دیگه هیییییییییییچ شور و شوقی واسه رفتن به مدرسه ندارم دلم گرفته چون واسه سکوتم باید جواب پس بدم واسه بودن با دوتا از دوستام که بودنشون با نبودنشون هیچ تفاوتی نداره محکومم آره ما توی یک دبیرستانیم اما توی کلاسای جدا و زنگ تفریحای متفاوت...نمیخوام مظلوم نمایی کنم اما باید بدونن که من از اونا جدا نشدم و با اونا فرقی ندارم من الآن توی بهترین شرایط روحی نیستم به خدا نیستم هر وخ یاد قیافه ی دبیرستانم میوفتم تن و بدنم میلرزه وقتی یاده تنهاییم یاده دبیرام یاد دبیرستانی که حیاطش با اون دیوارای بلندش که مث زندان میمونه میفتم اشکم در میاد دقیقا مث یه مورچه ای که توی یه جای بزرگه اما اونجا واسش مث زندانه و تنهای تنهاست...اما بقیه فک میکنن داره از خوشی میترکه اما نمیتونه حرفی بزنه چون اگه چیزی بگه بقیه فک میکنن اون میخواد پز بده تازه دو نفر رو داره...ولی اون سکوت میکنه ولی حالا باید جواب پس بده...ای کاش یکی منو درک میکرد...یکی میفهمید چقدر این واسم سخته...از خدا خیلی سوال دارم خیییییییییییلی...آخه خدا چرا ما از هم جدا  شدیم؟چرا مصلحت این بود؟اصلا مصلحت چیه؟خدا میدونی چقد دلم گرفته؟میدونی وقتی یکی ازم میپرسه چه دبیرستانی هستی میخوام زمین دهن باز کنه برم توش اما جواب ندم؟میدونی چرا؟چون نمیخوام کسی فک کنه من پز میدم.خدا من نمیخوام کسی فک کنه من مغرورم...خدا خسته شدم خدا من بدم من فک میکنم بقیه این فکرارو واسم میکنن؟یا این طوری نیست؟خدا من چم شده؟چند نفر از جدایی ما خوشحال شدن؟خدا چقدر گریه کنم تا کمکم کنی؟چقدر...

من دیگه هیچ حرفی ندارم فقط

ای کااااااااااااااش بعضیا میفهمیدن من در کمال آرامش خوشی به سر نمیبرم...

خداحافظ.........



bazam sootyyyyyyyyy...!!!!!!!!!

salam bebakhshid in apam farsi nist windwsemoon ro avaz kardim nemidoonam chera farsi nemishe...!!!!!!! ye sooti dadam shadid dar hadde olampick zaye shodam... zang zadam khoone maryam kh goft alo manam goftam zahere mar o alo to ba telefon miharfidi bishooor??????!!!!!!bad oon yekam fek kard gof... mmmmmmmm bebakhshid fek konam eshtebah gereftid ba maryam kar dariiid??????!!!!!!!manam yeho ghalbam gereft khafe shodam hichiiiii nagoftam khode tarafam fahmid man ba maryam kar daram kholase man shish bar sekte zadam ta maryam gooshio gereft khaharesh bood...kheeeeyli sedashooon shabih bood man faeze ro eshteb mikardam vali maryamo naaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa....albate faeze ro hame eshtebah mikonan cho ina khoonevadegi ye hangare daran...!!!!!!!!!! manam aberoom pishe khahare maryam raft me3 chiiiiiiiiiiiz hala begzarim farda tavallod sare hast farda ba doostam mirim khoonashoonjatoon khali khahad bood mikham az mohaddese savar bedoon sar begiram ba dar gostogooye na koga abad tooye hardo johnny joooooooooooooooooooonam hast ba chand ta tike az chand ta film me3 cray baby... kheeeeeeeeeeyli khoofe khoshhalam.....rasti ye filmam az sare migiram be esme bib...ba arze mazerat sansoor kardam choon ke va zira...rasti 4shanbe eyde fetre mahramezoon tamooooooooooooooom shod...eyval....heeeeeeeeeeeeeeeeeeee heeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee khobiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiin?manam khoobam......vali khodaiish mahramezoon bahali bood shab ke ta sahar bidar boodim roozam ke ta4 ya3ya2 khab badam sweeney o edward o...dar kol johnny mididim badam eftar badam khone madarbozor badam khone va dobare johnny.... akhey inke hamash johnny shod man moshkely nadaram harki ham moshke dare ba man tarafe... oftaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaad?????????............pas felan byyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyeeeeeeeeeeeeeeeeeee be ghole johnny kabootare sefid chon shmaha chandtaiid kabootaran sefii..rasti chan vakh pish tavallod tim joon bood tavallodesh mobarak....

ادوارد جونمو دییییییییییییییییییییییییییییییدم...

سلام اینا خوبید اینا یوهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

ادوارد دیدم مهشر بود خیلی توپ بود باورتون نمیشه الهی بمیرم واسه ادوارد جونم اننننننننننننننننننننننننننننننننننقد مظلوم و ساده و ناس بود خیلی مظلوم بود خیییییییییییییییییییییییلی مهشر بود واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای انقد با نمک و بامزه بوووووووووووووووووووووووووووووووووووود که هرچی بگم کم گفتم....

وای من آرزو ی دیدن اینو داشتم تلاش برای دسترسی بهشم ارزششو داشت...

یهو انگار از آسمون اومد واسم....

آره دیگه خواستم بگم توپ بود یه ذره دلم خالی شه...

حالا بحث رو عوض میکنم

احساس میکنم هییییچ شوق و ذوقی برای اول مهر ندارم دیروز پری روز بود دث بهم گفت مانتو مدرسه تون چه  رنگیه؟اصلاااااااااااااااا باورم نمیشد که اون بهم بگه مانتوتون چه رنگیه...

انقدر این جمله وحشتناک بود که من تا شب هر وخ یادش میفتادم بغض میکردم و میزدم زیر گریه خیلی بدهههه...

ولی انگار هرچی هم که سخته باید این موضوع رو به خودم تحمیل کنم...

اما نمیییییییتونم اصلا نمیتونم به این فک کنم که به مدرسه ای میرم که محدثه توش نیس...

سر کلاسی برم که محدثه توش نیس..

توی گروهی برم که محدثه توش نیس...

یکی یکم بهم امید بده من فقط واسه دیگران فعالم اما برای خودم صفر...

گاهی اوقات زمان خیییییییییییییلی توی درک و فهم چیزا بهت کمک میکنه..

اما کاش زمان مارو آرومت نمیکرد مشکلمون رو کاملا حل میکرد کاش ساعت زمان رو داشتم زمان رو به عقب میووردم.........


راستی ادوارد خییلی جونمم ببینید...

من و محدثه عاشقشیم...

محششششششششششششششششششششششششششششششششششششره...

من که با بعضی جاهاش گریه کردم خیلی دلم واسه ی ادوارد سوخت...

خب من دیگه برم..

کاری باری؟.....

بای

من برگشتم.....

سلام اینا...

من برگشتم...

سوغاتی هم هیچی نیوردم جز یه خبر بد واسه ی خودم...

من متاسفانه مدرسه ی تیزهوشان قبول شدم...

حتما میگید باید خوشحال باشم اما اصلا این طوری نیست..چون من از بهترییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین دوستم که نه قبل از اون داشتم نه دارم نه خواهم داشت جدا شدم...

من از دوستم یا بهتره بگم آبجیم جدا شدم من از اول لبتدایی با اون بودم و به اندازه ی یه خواهر باهاش صمیمی شدم...

اما چرا سرنوشت این طوری خواست؟؟؟؟؟؟؟

هیچکس نمیتونه من رو درک کنه...

امیدوار هستم که درکم نکنه چون خییییییییییلی سخته...

تنها چیزی که منو توی این مدت آروم میکنه اینه که دنیا هنوز تموم نشده

من تازه برنامه ریزی کردم برای رفت و آمدهامون نمیذلرم دوستی ما به خاطر مدرسه تموم بشه

من این رو ثابت میکنم

این خط اینم نشون...

هرکی هم این متن رو میخونه شاهد...

من ثابت میکنم

به همه ی اونایی که ما رو میبینن و میشناسن و به همه...

خواهید دید...

تا بعد...


واقعا؟؟؟!!!!!!

سلام...

نمیدونم بخندم یا گریه کنم دلیلش رو آخرش بهتون میگم...

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا جانی جون دوبلر ویکتور توی کارتون عروس مرده بوده؟؟؟؟؟؟؟

واقعا؟؟

راستی فهمیدم چرا محدثه تیم برتون دوست داره...

پس منم دوسش دارم آخه تیم برتون دوست صمیمیه جانیه...

محدثه میگه تیم برتون پدر خونده ی بچه های جانیه...

راستی یه کارتونه جدیدا اومده اسمش رنگو هست رنگو یه آفتاب پرسته خالی بنده...دوبلره آفتاب پرسته جانی جونه کارگردانشم گور وربینسكی هست.فکر کنم خیییییییلی خوشگل باشه کارتونش...چون

1.جانی دوبلر آفتاب پرسته هست

2.بهم الهام شده

جانی میگه من هرکاری که تیم برتون بگه انجام میدم

جانی میگه من خییییییییییییلی خجالتیم میگه حاضر بوده هرکاری بکنه که مشهور نشه...!!!!!!!

تعجب نکنید جانیه دیگه دست خودش که نبوده یهو مشهور شده...!!!!!!!
جانی میگه توی فیلمایی که کار کرده ادوارد دست قیچی رو از همه بیشتر دوست داره هم خودش هم تیم جانی میگه تیم برتون از نوجوونیش روی قیافه ی ادوارد دست قیچی کار کرده من با این که هنوز فیلمه ادوارد دست قیچی رو ندیدم احساس میکنم خیلی قشنگه داستانش اینه که یه مردی ادوارد دست قیچی رو می سازه بعد ادوارد میخواد با بقیه دوست بشه ولی باهاش دوست نمیشن بعد ادوارد میره توی یه خانواده ای عاشق دخترشون میشه و...

آخرشم یه بار یه پسره ای یادم نیست اسمش چی بود داشته از خیابون رد میشده نزدیک بوده تصادف کنه ادوارد برای این که نجاتش بده میپره روی پسره مردمم فکر میکنن ادوارد میخواسته با دستاش اون رو اذیت کنه خلاصه پلیس میاد و ادواردم فرار میکنه دختره که ادوارد دوست داشته به همه میگه ادوارد برای همیشه مرده در حالی که ادوارد هنوز زنده هست وتوی قصرش هر روز به یاد اون دختره یه تندیس شکش درست میکنه دختره هم با یکی دیگه ازدواج میکنه و اینا رو برای بچه هاش تعریف میکنه ولی نمیدونه که ادوارد هنوز زنده هست یا نه...

قشنگه نه؟؟؟؟؟؟؟
نیازی به گفتن نداره چون خودم میدونم قشنگه ...

کارگردان ادوارد دست قیچی و سوئینی تاد هردو تیم برتونه....و عروس مرده و....

من توی فیلمای جانی اول از همه ادوارد و سوئینی رو دوست دارم خیییییییییییییلی باحالن.......

گرچه همه شون قشنگن مث دشمنان اجتماع و الیس و چارلی و...همشون همه قشنگن در حد المپیک طبقه بندی هم ندارن ولی اول ادوارد اصلا هرچی من میگم افتاااااااااد؟؟؟؟؟؟



اینی که کلاه سرشه جانی جونه اون یکی هم تیم جون

اینک عکسه همون کارتونه رنگو هست جانی دوبلره آفتاب پرسته هست...


اینم ادوارد دست قیچی هست...

اینم سوئینی تاد..

َ

جانی و تیم

جانییییییی....

ادوارد...

بله ه ه ه... اینم از جانی و سوئینی تاد حالا میخوام علت گریه یا خندم رو الآن بگم قضاوت با شما:

اگه کل این پست رو چهار بار مینوشتید هی قطع میشد هی مینوشتید هی قطع میشد چی کار میکردید؟؟؟؟؟؟؟

ولی من از رو نرفتم و نمیرم....

خب فعلا کاری باری؟؟؟؟
بای بای ی ی ی ی ...