سلام دوست جونا چه خبر تابستون خوش میگذره تا الآن که واسه من خیلی خوب بوده البته نه فوق العاده ولی تا دیروز خیلی خوب بوووووود...چهارشنبه با مامانم رفتیم تهران خونه ی خالم اینا جاتون خالی دخمل خاله ی گلمم اونجا بود خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دلم واسش تنگ شده بود خیلی جیمل شده تازه داره حرف زدن یاد میگیره هرکاری که میکنی تقلید میکنه هرجا می رفتم مثل یه اردک کوچولو دنبالم میومد دیگه بلده بگه مامان،بابا،داداش،وقتی صداش میکنی میگه:بده ه ه....(یعنی بله...)کلاغ پر میکنه،میگه خاله(آله)خلاصه خییلی دوست داشتنی شده...به من که خیلی خوش گذشت از هر لحاظ!!!...پسرخالمم کلی بزرگ شده تپل شده روز به روز تپل تر!!!...من عاشق بچه ها هستم به خصوص بچه های تپل...
امسال داداشم برنامه ریزی کرده که به سرپرستی اون بریم رشت میگه دوستاش میگن که جایه خیلی قشنگیه میگه تمام مسیر از کنار دریا عبور میکنی اونجا هم نمیدونم کاخ یکی از پادشاه ها هست که خیلی قشنگه مجتمع خرید بزرگی هم داره منم که عاشق خرید...همین واسم کافیه!!!با کلی چیز دیگه...
آخه ما نمی خواستیم بریم رشت میخواستیم بریم تبریز ولی قراره داداشم از طرف دانشگاه بره....(منم میخوام باهاش برم....)
راستی اینجا کسی کنکوری نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....
امید وارم هرکی کنکوری بوده موفق بوده باشه...
اینم عکس دخمل خاله ی گلمه و در کاشان گرفته شده البته متعلق به چهار پنج ماه پیش این دفعه انقدر مشغول بودم که ازش عکس نگرفتم!!!
راستی نظر یادتون نره..
دوستون دارم
بای بای
+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 14:38 توسط sh@dy
|