حالم بده میخوام بمیرم هنوز هیچکاری واسه مدرسه نکردم تکلیفامو ننوشتم احساس میکنم دارم دیوونه میشم مملوء از انرژی منفیم چقدر وحشتناکه تموم شدن تعطیلیا حداقل واسه من.......

همه خاله هام و دخترخاله هام رفتن من مانده ام تنهای تنها....

هییییییییییییی روزگار مرده شورتو ببرن که نمیذاری همیشه آدم خوش باشه یا همش بریم مدرسه یا یه تعطیلی آبدارتر از عید بذارن بابا من عجب رویی دارم میدونم ولی دارم دیگه چه میشه کرد اعصابم خووووووووووووورده چرت و پرت میگم بابا یکی به داد من برسه چرا من اینجوری شدم؟!گناه دارم به خدا تا پارسال همش سرخوش بودم حداقل خییییییییییییییییییلی کمتر امسال از تموم شدن تعطلیا ناراحت بودم ولی امسال جدایی از دوستام هزار سال پیرم کرده موهامم سفید شده!!.............

من دث میخوام ساره میخوام فائزه میخوام  من پارسالو میخواااااااااااااااااااااااااااااااام...

خب پارسال که واقعا سال کثیف و بیشعور و بی رحمی بود ولی غلط کردم حداقل امسال سال خوبی باشه خدا لطفاااااا...

ایشالله...

امسال خدا بهمون رحم کنه!!!!!!!!!من به خدا دیگه طاقت ندارم

کاش امسال واسه همه سال خوبی باشه...

این دو سه ماهم مث برق بگذره تابستون برسه یکم دیگه بخوریم بخوابیم بگردیم خوش باشیم اون دو سه ماهم مث یه قرن دیر بگذره که همه باش حال کنن کاش میشد من یه لحظه میرفتم تو شهر کارتون بارش کوفته قلقلی ها یا بین گلهای تو کارتونه هورتون غلت میزدم یا شایدم توی گله پیش بچه های اون رئیس جمهوره میدوییدم اینور اونور.....

آخ کاش میشد یه جایی بود پر از گلهای تو کارتون هورتن همه صورتی بعد من و همه ی دوستامو خونواده هاشون توش بودیم بعد همه مامانامون باهم بودن غذا میپختن باباهامون میرفتن میگشتن هیزم جمع میکردن بعد من و دث و مریم خ و م و ساره وفائزه میرفتیم هی چیزی کشف میکردیم بعد یه جا دور تر از خونواده هامون چادرم زده بودیم بعد یهو من و دث و مریم خ وم وساره و فائزه مث عصر یخبندان از یه جای جدید و سرسبز پر از درختای بلند که از بین شاخه هاشون پرتوهای نور پیداس رو میدیدیم یکم که جلوتر میرفتیم به یه کوه خییییییییییییییییلی بلند میرسیدیم که از بالاش یه آبشار بلند سرازیره و بینش برگای سبز و کوچولو کوچولوی خیس خورده و بوی آب و خاکه نمناک قطره های ریز ریز آب آبشار که به زمین میخوره و بعد به صورتامون میپاشه توجهمون رو جلب کنه بعد من و دث و مریم خ و ساره مث دیوونه ها بریم از زیر آب آبشار رد بشیم و خیس آب بشیم ولی مریم نیاد چون کثیف مییییییییییییشه...!!!!!!!!!فائزم اون دور وایسا هی بگه زشته زشته یهو بگه آهای خانوم این اومد خانوم اون اومد و...بعد خودشم جوگیر بشه و به جمع ما بپیونده بعد بریم کف زمین روی گلا و خاکا دراز بکشیم بعد مریم م هی لچر لچر کنه ماها بهش بخندیم بعد برگردیم طرفه چادرامون یهو مامانامون ببیننمون دعوامون کنن بگن چی کار میکردید خیس آبید سرما میخورید سده میکنید گلودرد میکنید بعد ماها همه بخندیم و باهم بگیم میمیریم بعد اونا بپرن لباس خشک واسمون بیارن بعد ما بپوشیم بریم یکم سوئینی و گیلبرت و سخنرانی پادشاه و...ببینیم بعد بیایم شام بخوریم مث شرک و فیونا که تو جنگل بودن شام که خوردیم من و مریم م بریم مامان باباهامون رو بوس کنیم و بقیه بهمون بگن بچه ننه بعد من بگم خب اگه بچه ننمون نباشیم بچه کی باشیم؟؟!!و من و دث و مریم خ وم بریم یه لگت به داداشامون بزنیم ساره قوربون داداشش بره فائزم بگه واااااااااااااا بعد بریم یه فرش بیرون چادر بندازیم روش  بخوابیم در حالی که یه لاهاف گنده روی همه پهنه و ماهمش داریم از روی هم میکشیم و میخندیم و ستاره هارو بهم نشون میدیم تا...خوابمون میبره و خواب میبینیم عیده و سه روز بیشتر تا تموم شدن تعطیلیا نمونده دریغ از این که خواب داره واقعیتو میبینه و میگه ببند بند و بساط خیالاتتو گمشو درس و مشقتو بنویس...

و تو میگی هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

ومیری میخوابی تا فردا...

فعلا...

ببخشید یهو فوران کردم!!!!!!!!!!